
تنهایی P4

صلام بر دوستان گل
با یه پارت دیگه از این داستان خوش آمدید
برای ادامه بر روی گزینه {ادامه مطلب}کلیک کنید .
بعد از خوردن برگر -----------------------------------------------------------
لوکا: خب خانم غیرتی بریم یکم بدوبدو ؟؟!
من: امیدوارم که بهم برسی پدربزرگ :)
لوکا : بدو بیینیم چه میکنی خانم بزرگ
من : باش من برم حساب کنم بیام
لوکا : :)
گارسون : خانم صورت حساب پرداخت شده و اینکه اون جناب رفتن
من : کی پرداخت کرده بود ؟
گارسون : همون چند نفر که مزاحم شده بودن !
من : واییی لوکااااااااالن به حسابت میرسم
----------------------------------------------------------------------------------
من بدوبدو به سمت در رفتم دیدم لوکا داره میدوعه
من سریح سوییتشرتمو در آوردم بستم به کمرم و کولهرو دادم به صاحب رستوران گفتم الان میام
صد البته که ایرپاد گذاشتم ولی به لوکا کانکت بودمو اونم یه اهنگ خفن پلی کرده بود و داشتیم حال میکردیم
از این پشت بوم به اون پشت بوم و ولیی از شانس بد من دیر رسیدم لب پل همیشگی
دیدم لوکا با اون موهای مشکیش و صورت جذابش به من نگاه میکنه و میگه : باحال ترین دختر خاله دنیا آماده ای یکم خل بازی دربیاریم ؟؟
من : با کمال میل
ولی خب به هر حال من کنار اون خیلی خوشحال تر بودم
بعد از کلی مسخره بازی و گشت و گذار رفتیم سمت رستوران وکیفمو برداشتیم اومدیم سمت ماشین
یکم با ماشین دور دور کردیم
منم داشتم گوشیمو چک می کردم
برام از لیا مسیج اومده که میگه
س
خوبی
ببین امشب مسابقه گرگ سفید و سیاهه و انتخاب میکنن یه نفر کم داریم می تونی بیاری ؟؟
منم جواب دادم
س
خوبم تو خوبی
میدونم آدرس بده بیام
بعد به لوکا گفتم بریم این آدرس یه جای خفن بود که می تونستیم راحت پارکو انجام بدیم و روی ئیوار نقاشی کنیم
رفتیم و رسیدیم
من لوکا رو به همه معرفی کردم و اونم دوست داشت
مراسم داشت شروع می شد
این طوری هستش که این قدرت گرگ سفید و سیاه به صورت جادوعه و باید توسط اعضای یه تیم رزمی یا پارکو انتخاب بشه
بای همه یه داره تشکیل بدیم و دست همو بگیریم و آواز بخونیم
این آهنگ اسمش هر سال تعویض میشه و امسال هم اسم این اهنگ Living Life .In the Nigh
که این دو روح با شنیدن این آهنگ احضار و یک دختر و یک پسر رو انتخاب می کنن و اون ها میشن یین و یانگ
منم دست بقیه گروه رو گرفتم و با هم شروع به هم خوانی کردیم
پسر های دیگه امیدی به لوکا نداشتن چون تازه وارد بود
بیا پایین تر
پایین تر
خب همین جا خوبه
جالبیش اینه که من و لوکا انتخاب شدیم و به ما یه گردنبند اهدا کردند و تبریک گفتن پسر ها و دختر های دیگه داشتن از حسودی میمردن
ولی خب حالا تیم ما کامل شد تیم پنج نفره
لیا : روباه
جک : سگ
اولویا : ببر
من : گرگ مشکی
لوکا : گرگ سفید
خلاصه دیگه یکم با بچه ها وقت گذروندیم و اومدیم خونه
وقتی رفتیم خونه ...........
خب این پارت در اینجا به پایان میرسه
فعلا گایز